فیلیپ فیشر یک میلیاردر باهوش و از یک خانواده سرمایه گذار، یکی از بزرگان سرمایه گذاری جهان است که توانایی بالایی در مدیریت موارد مالی داشت.کتاب های بسیاری را به چاپ رسانیده که اکثر آنها پروفروشترین دوران خود بوده اند.جهان سرمایه گذاری امروزی موفقعیت و پیشرفت خود را مدیون افرادی هست که یکی از آنها فیشر میباشد که تاثیر به سزایی بر بورس جهانی گذاشته تلاش های بسیاری کرده است.روال و اصول سرمایه گذاری او بلند مدت بود و از بر جسته ترین نظریه پردازان دنیای بورس مثل بافت و مانگر بود.کتاب سرمایه گذاری کلاسیک اثر فیلیپ فیشر یکی از کتاب هایی بود که افراد حرفه ای از ان استفاده میکردند و از پرفروش ترین های کتاب های آن دوره بوده است.دیگر کتابهای او به نام سود غیر عادی و سهام عادی میباشد.از نگاه فیشر شرکتی که فروش ، حاشیه سود و هزینه پایینی و رشد آن در سال های اخیر از میانگین صنعت بالاتر بوده را داشته باشد شرکت درجه یکی میباشد.فروشی که منجر به سود نشو فایده ای ندارد.به گفته او خیلی خوب است که با رقبا و کارمندان شرکت صحبت کنیم تا اطلاعات کافی از شرکت و سهم پیدا کنیم. مورنینگ استار فیلیپ فیشر را یکی از سرمایهگذاران برجسته دنیا معرفی کرده است.خیلی ها ارثیه به جا مانده از فیشر را ارزشمند میدانند.
فیشر به عنوان پیشگام در زمینه فناوری و رشد سهام شناخته میشود. او در سال ۱۹۰۷ متولد شد و طبق گزارشهای موجود، در سن ۲۱ سالگی از تحصیل در دانشگاه استنفورد انصراف داد تا به عنوان تحلیلگر اوراق بهادار در سانفرانسیسکو فعالیت کند.تخصص او در شرکتهای نوآور و مبتنی بر تحقیق و توسعه بود و او سرمایهگذاری بلندمدت را تمرین میکرد و تلاش میکرد تا شرکتهای بزرگ را با قیمت معمول خریداری کند.فیشر شخصیت درونگرایی داشت و بسیار محرمانه و به صورت خصوصی کار میکرد، مصاحبههای کمی داشت و مشتریانش را نیز گزینشی انتخاب میکرد.جالب است بدانید که تا قبل از انتشار اولین کتابش در سال 1958 شخص شناخته شدهای در میان مردم نبود. او این کتاب را در دوران بازار گاوی و پس از جنگ جهانی دوم که رفاه زیادی با خود به همراه آورده بود، نوشت.فیشر که در سال ۲۰۰۴ از عالم رفت ; شاید پایانی شخص میان کم سرمایهگذارانی بود که سقوط بها بازار سهام در سال ۱۹۲۹ را به دیده دیدند ; در حالیکه توان پرداخت بدهی خویش را محافظت کردند .وی مسیر شغلی ۷۵ سالهی خویش را در سال ۱۹۲۸ و به عنوان یک تحلیلگر امنیتی در بانک آنگلو لندن ( Anglo – London Bank ) در شهر سانفرانسیسکو آغاز کرد .
الهام گرفته از او در زمینهکاری بیش از هر فرد دیگری، وارن بافت بود. اگرچه این دو فرد ویژگیهای مشترک بسیاری دارند اما از جهات مختلفی نیز متفاوت از هم عمل کردهاند.فیلیپ فیشر، در سال۱۹۳۱، در اوضاع نابسامان بورس، شرکت مدیریت تجارت خود را در کالیفرنیای شمالی تاسیس کرد. فیشر در سال۱۹۵۸، اولین کتاب در زمینه سرمایهگذاری، به نام Common Stocks and Uncommon Profits را نوشت.این کتاب هنوز هم در لیست پرفروشترین کتابها قرار دارد. علاوه بر این تدریس این کتاب در دانشگاه استنفورد، برای دانشجویان کارشناسیارشد، الزامی شد.بسیاری از افرادی که از میراث به جا مانده از فیشر آگاهی دارند، او را پدر سرمایهگذاری رشدی میدانند.
فیشر طی سالها فعالیت در زمینه مدیریت سرمایه و پول، با سرمایهگذاری در شرکتهایی که مدیریت خوبی داشتند، در حال رشد بودند و از کیفیت بالایی نیز برخوردار بودند به رکودی عالی دست پیدا کرد که برای مدت زمان زیادی آنها را نگه داشت مثل سهام MOTOROLA که سال 1995 خرید و تا زمان مرگش آن را نفروخت.مدتی آنگاه وی فعلا به یک کمپانی بورس سندها بهادار ضمیمه تا این که در سال ۱۹۳۱ کمپانی خودش با اسم Fisher & Company را پایهگذاری کرد .این موسسه که فیشر تا سال ۱۹۹۹ مدیر آن را به عهده داشت ; سودهای قابل توجهی برای مشتریانی که وی بهدقت گل چین میکرد به ارمغان آورد .وی در تعیین مشتریان خویش اعتنا داشت ; نه بهاین علت که صرفا برخی از اشخاص را مستحق میدانست ; بلکه بهاین عامل که نگهداری از داراییهای شرکتش به مراد نگهداری در اختیار گرفتن و کیفیت ; برای وی اهمیت داشت .
این کتاب ۱۵ استراتژی برتر مدیر ارشد مالی، فیشر را مورد بررسی قرار میدهد. استراتژیهای مطرح شده در این کتاب، راهکارهای پیشرو در مورد کسب سهام بیشتر در بازه زمانی کوتاه را بیان میکند. انتشار این کتاب زمانی صورت گرفت که بیشتر سرمایهگذاران از استراتژی چرخش تجارت استفاده میکردند.استراتژیهای وی، آنچنان قانعکننده بودند که وارن بافت را وادار به ملاقات با فیشر کرد. بافت موفق شد که بخش اعظمی از سهام خود را با استفاده از روشهای فیشر، به دست آورد. بافت بعدها اعلام کرد که استراتژی او ۱۵% الهام گرفتهشده از فیشر و ۸۵% الهام گرفته از بنیامین گراهام بودهاست.اما فیشر قوانین معاملاتی دارد که برای موفقیت سرمایهگذاری خود باید به دنبال آنها باشیم، معرفی کرده است؛1/ بیاد در نظر داشت که آیا شرکت مورد نظر محصولات و خدمات با پتانسیل بازار کافی دارد که افزایش فروش قابل توجه به مدت چند سال را میسر کند؟
در واقع یک شرکت باید محصولاتی را ارائه دهد که به نیاز تعداد بیشتری از مخاطبین هدف پاسخ بدهد و همچنین بخشی از بازارهای در حال توسعه باشد.2/ فیشر همانطور که روش خودش هم بر پایه تحقیق بود، معتقد است که تحقیقات نقش کلیدی در سرمایهگذاری موفق دارند.با مقایسهی گراهام و فیشر در می یابیم که فیشر مایل بود که برای سهامی که شم می کرد پتانسیل پرورش نیکی دارااست هزینه بیشتری بپردازد ; صرف حیث از اینکه ممکن بود آن کمپانی ; بر پایه ی استانداردهای سرمایهگذاری ارزشی ; شرکتی نباشد که تحت ارزش ارزشگذاری شدهاست .با این وجود ; همانند بیشتر سرمایهگذاران ارزشی مشهوری که از ترکیدن حباب ; به سالم خارج آمدند ; فیشر در رابطه خرید شرکتهای تبلیغاتی و اعتقاد و باور کردن لحن معمولا گول زنندهی صورتحسابهای مالی هشدار میداد .
پاسخ به این سوالات، منجر به درک خوبی از وضعیت شرکت مورد نظر میشود. فیلیپ فیشر، پیش از گسترش اینترنت، دانش خود در مورد سرمایهگذاری را در اختیار علاقهمندان به سرمایهگذاری قرار میداد. فیشر در سرمایهگذاریهای خود به دنبال سهام ارزان قیمت بود و تصور بدی از این نوع سهامها نداشت.او در بیش از ۳۰ شرکت سرمایهگذاری کرد. همچنین او در مورد سرمایهگذاری و خرید سهام جمله معروفی دارد که بیان میکند:“اگر در هنگام خرید سهام، به اصول و استانداردهای موجود به خوبی دقت شود، سهام خریداری شده هرگز فروخته نخواهد شد.”نظر وارن بافت در مورد فیلیپ فیشر من بعد از خواندن «سهم عادی و سودهای غیرعادی» به شدت دنبال پیدا کردن فیلیپ فیشر بودم.وقتی او را ملاقات کردم، تحت تأثیر آن مرد و تفکراتش قرار گرفتم. درک کاملی از کسب و کار به همراه تکنیکهای فیلیپ، شما را قادر میسازد تا تصمیمات سرمایه گذاری هوشمندانهای بگیرید.
در رابطه تأثیر گراهام و فیشر بر وارن بافت ; میتوان اینطور جمعبندی کرد که بافت ; تکنیکهای یه خرده مربوط یه جستن سهامهای ارزان را از گراهام و شیوه های کیفی مرتبط با جستن کسب و کارهای عالی را از فیشر یادگرفت .از حیث فیشر ; یافت کردن سهام با قیمتی که از دید آماری ; «ارزان» محسوب می گردند ; به تنهایی و سوای در لحاظ تصاحب کردن جنبههای کیفی کافی نخواهد بود . احتمالا در طی زمان معلوم شود که همین قیمتِ ارزان نیز گران بوده و خرید ارزانی صورت نگرفته است .همچنین وی عمیقا معتقد بود که سهامهای رشدی بهدقت دست چین شده ; رمز انجام به میزان قابل توجهی خوبتر از «سهامهای ارزان» فعالیت خواهند کرد .علتش این است که سهامهای رشدی ; دارنده قیمت ذاتی می باشند که به صورت مداوم پرورش می نماید ; و قصد به ارتقاء ارزش ۱۰۰ درصدی در هر ده سال داراهستند ; در حالی که پیدا شدن سهامهای ارزانی که ۵۰ درصد ذیل ارزش ارزشگذاری شده باشند ; اتفاقی نادر یا این که دستکم غیر معمول است .